نگاهی به نمایش «این آدم های غریب»
این روزگار غریب

تئاتر فارس_ساسان شکوریان؛ نمایشنامه «این آدمهای غریب» نوشته کهبد تاراج بر اساس رمان «آدم خوار» نوشته بیژن کیا نویسنده شیرازی است که به موضوع پرواز ۶۵۵ و حمله ناو جنگی آمریکائی «وینسنس» به هواپیمای مسافربری ایرانی و کشته شدن 291 مسافر بیگناه در روز ۱۲ تیر سال ۶۷ با نگاهی تاره به زندگی های پیچیده و عجیب اواخر دهه شصت می پردازد.
نوید جعفری در مقام کارگردان در ابتدا تلاش دارد با خلق فضای نمایش و بازسازی سبک زندگی دهه ۶۰ ما را با قصه و کاراکترهای نمایش همراه کند. بخشی از قصه در شیراز و بخشی در تهران می گذرد و در اصل مخاطب با دو داستان موازی روبرو است که در هم دیزالو شده است و جعفری تلاش می کند تا با پایبندی به متن، عناصر کارگردانی را به خوبی در اجرای اثر رعایت کند.
طراحی صحنه مینیمال با طراحی و قرار دادن آکساسوارهای متفاوت دهه شصتی در جای جای صحنه به همراه سه سازه کتاب های بکگراند صحنه توانسته است به خوبی به کمک کارگردان و بازیگران نمایش بیاید و در خلق صحنه ها و موقعیت های دراماتیک نمایش تاثیرگذار باشد.
ساختار داستانی «این آدم های غریب» شاید به نظر خطی برسد، اما شخصیت نویسنده در ابتدای نمایش گونه ای دیگر از روایت را برای ما ترسیم می کند و کنش های متعدد، تنشها و تعارضات بین شخصیتها و موقعیت های دلهره آور جنگ و اعلام بمباران های دشمن و حضور شخصیت نویسنده که مدام ما را به خود و سالن تئاتر می آورد، موجب میشود که داستان به شکلی پویا و جذاب پیش رونده باشد.
این ویژگیها مخاطب را به طور مداوم درگیر داستان کرده و سبب شده تا او از تجربه تماشای آن لذت ببرد و خود را با اثر همراه کند به ویژه در لحظات طنز نمایش که این ارتباط و سرخوشی با طنازی بازیگران بیش از پیش می شود.
بازیگران نمایش «این آدم های غریب» در تلاش هستند تا با خلق کارکترهای نمایش، فضای دهه شصت و قصه را به خوبی بازسازی کرده و لحظات نابی را برای مخاطب خلق کنند. شخصیت سازی بازیگر نقش مادر خانواده ودغدغه مندی برای تک تک فرزندان و همسر و عشق خواهرانه به دایی با بازی در سکوت ها و زبان بدن، به خوبی مادران و خواهران دهه شصت را برای ما تداعی می کند. طنازی های دایی در جای جای نمایش، تعقل و شخصیت جاافتاده پدر خانواده، جوانی و عاشق پیشگی بهروز که مدام با ضبط صوت و نوار کاست روزگار می گذراند و سایر بازیگران نمایش که با خلق و ارائه کارکترهای درست و دقیق و با اندازه توانسته اند در راستای متن کمک خوبی به اجرای یکدست و روان اثر داشته باشند.
یکی از ویژگیهای برجسته اجرای «این آدم های غریب»، توانایی نمایش در همراه کردن مخاطب با شخصیتهاست. این همراهی در همه ی ارکان صحنه مخاطب را به غم و شادی، استیصال و امید می رساند. مخاطب در هرلحظه از نمایش، احساس میکند که نه صرفاً تماشاگر، بلکه بخش مهمی از داستان است. با مادر دغدغه مند داستان غمگین می شود، با دایی نمایش شاد می شود، با پدر خانواده متعصب می شود، با بهروز قصه عاشق می شود و با نویسنده بی واسطه سخن می گویید و ... این درگیری حسی، بهویژه با طراحی صحنهی مینیمال، نورپردازیهای دقیق و موسیقی در خدمت اثر، به اوج خود میرسد.
نکته دیگر در مورد «این آدم های غریب» این است که در لحظاتی کارگردان باید بین ایجاد اتمسفر مناسب و الزامات تئاتر یکی را انتخاب کند اما جعفری هوشمندانه فضای کلی اثر را انتخاب می کند و باور مخاطب را با هم پوشانی برخی دیالوگ ها و در هم صحبت کردن های بازیگران تقویت میکند تا جایی که گاهی مخاطب خود را یکی از مهمانان مهمانی تصور می کند که در آن فضا وجود دارد.
نمایش «این آدم های غریب» ارتباط مناسبی با مخاطبان مختلف برقرار می کند که بی تردید یکی از اصلی ترین اهداف هر اجرا، رسیدن به ارتباطی همه جانبه است.
نمایش «این آدم های غریب» توسط گروه تئاتر پویا شیراز تا 21 دی ماه 1403 در پردیس سینمایی استاد تارخ شیراز بر روی صحنه رفت